tu est mon amour de ma vie

ساخت وبلاگ

سلام دوباره به کیارخ نوشت...!

انقدر مشغول زندگی و دانشگاه هستم که نوشتن توی وبلاگ قدیمی ۶ ساله آخرین چیزیه که میشه بهش فکر کرد! شرمنده که دیگه خبری از کیارخ قبل نیست... کیارخ دیگه آدم قبل نیست...! بزرگ شدم و پوست انداختم؛ مثل ماری که پوست میندازه اما با قوای بیشتر دوباره شکل میگیره...

tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : شرمنده, نویسنده : kiarokh بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

وقتی مامانت برای شام دعوتش میکنه و اون به خاطر اینکه مامان باباتو تحت تاثیر قرار بره کلی کلمه ، جمله و اصطلاح فارسی یاد میگیره، حتی خودتم سورپرایز میشی  بعدشم بهت اجازه میده براش لباس ، کفش انتخاب کنی و درنتیجه کلی جیگر میشه و مامان بابا عاشقش میشن! 

#شنبه، ۷ ژانویه


عشق و دوستی tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : اولین,ملاقات,خانواده, نویسنده : kiarokh بازدید : 2369 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

فكر نميكردم عشق رو به اين زودى تجربه كنم يا اينكه كسى بتونه من رو خالصانه دوست داشته باشه... فكر نميكردم يك نفر حتى من رو بهتر از خودم بشناسه و من رو با تمام خوبى ها و بدى هام بپذيره... كسى كه منو قضاوت نكنه، اداى عاشقى در نياره... ولى دقيقا وقتى توقعش رو نداشتم و توى تنهايى خودم غرق بودم، وارد زندگيم شد. خودش رو توى دلم جا كرد؛ برام مونس شد. وقتى گرفته بودم آرومم كرد، بهم اميد از دست رفتم رو برگردوند... ممنونم ازت بهترينم  :) دلا دیدی که خورشید از شب سردچو آتش سر ز خاکستر برون کردعشق tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : عاشق, نویسنده : kiarokh بازدید : 2676 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

نم نم بارون ميومد... توى دانشگاه بودم و تازه امتحان فيزيولوژيم رو تموم كرده بودم... به سمت كتابفروشى دانشگاه راه افتادم و خواستم اونجا منتظر بشم تا دوستم بياد دنبالم... كتابفروشى تعطيل بود! با كمال تعجب ساعتم رو نگاه كردم... ٢٠ دقيقه از ٤ گذشته بود... اصلا حواصم نبود كه امتحانم خيلى طول كشيد و كتابفروشى ٢٠ دقيقه قبل تعطيل ميشد. موهام و لباسام خيس آب شده بودن و بارون همينطور شديد و شديد تر ميشد... همونطور كه يه جا از خيسى و سرما خشك شده بودم و داشتم به دوستم سيدنى زنگ ميزدم واسه يك لحظه احساس كردم بارون قطع شد..! اطرافم رو نگاه كردم و تا اومدم پشتم رو نگاه كنم از ترس قلبم ريخت... يه پسر قدبلند tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : آشنايى,مخاطب, نویسنده : kiarokh بازدید : 2444 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

یک سال تحصیلی دیگه تموم شد اما تنها آغازی بود برای پخته شدنِ من...! یاد گرفتم زندگی به اون سادگی که فکر میکردم نیست و احتمال غرق شدن توی مشکلات خیلی زیاده... همه چی قرار نیست مثل برنامه پیش بره... اینکه سختی زندگی چندین برابر خوبیاشه اما همون خوبیا ارزش زنده بودن رو دارن...فهمیدم دکتر شدن اشتیاق منه... هیچ چیزی رو بیشتر از اون نمیخوام...! حتی میخوام خودم و زندگیم رو قسمت کنم بین کسانی که بهم نیاز پیدا میکنن... البته الان که نه وقتی که خانوم دکتر شدم چون الان فایده نداره زیاد!  دیگه لازم نیست تک تکِ اتفاقات زندگیم رو برای همه توضیح بدم...! دارم بزرگ میشم و حریم شخصی خودم رو پیدا میکنم... استقلا tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : انگار,کیارخ,بزرگ, نویسنده : kiarokh بازدید : 2482 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

مامان بزرگم! فوت کرد...

عزیز ترین "عزیز" دنیا... روحت شاد... میدونم هوامو داری ):

tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : عزیزم, نویسنده : kiarokh بازدید : 2551 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

بابای مهربونم که ۹ ماهه داری عذاب میکشی... قول میدم همه چی درست میشه و اون کثافتا به چیزی که میخوان نمیرسن... قول میدم ):

tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : میدم, نویسنده : kiarokh بازدید : 2611 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

هنوز صداى اذان م. مؤذن زاده، حتى تو كشورى هزاران كيلومتر دور تر از وطن دلم رو ميلرزونه... يادم مياد ماه رمضان بود و من دوم دبستان بودم وعادت داشتم همونطور با زيرپوش و شلوارك كوتاه چادر گل گليم رو سرم كنم و زنبيلم رو دستم بگيرم و راه بيفتم سمت شيرينى فروشى و زولبيا باميه بخرم... هنوز ٩ سالم نشده بود اما هميشه شيرينى فروش ميگفت كه خانوم گلى روزت قبول باشه و من با اون جملش خيلى ذوق ميكردم و حس ميكردم بزرگ شدم...اما الان بعد از ١٠ سال و با كلى ادعا حسرت يه روزه درست حسابى گرفتن توى دلم مونده...! حتى نمازم درست بلد نيستم بخونم....! كم كارى كردم ... پشيمونم... شايد اگه برگردم توجه بيشترى به دين ميكر tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : نياز,داريم, نویسنده : kiarokh بازدید : 2487 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

وبلاگ عزیزم...دوباره بدقولی کردم و مدت ها برات ننوشتم،،، خیلی درگیر بودم... غصه دار بودم...! سختی های زندگی یهو انقدر برام زیاد و چشمگیر شد که واقعا وقت و حالی نمیموند برای نوشتن... خوشبختانه بزرگترین مشکلی که شادی رو از خانواده گرفته بود در اوج ناباوری حل شد و خیال همرو راحت کرد... مدت ها بود که دلم برای خنده ی ته قلب مامان بابام تنگ شده بود ولی خب  تونستم ببینم که شادی از دست رفته بعد از یه سال دوباره به خونه برگشت...! تو این مدت واقعا اعتقادم به خدا کمرنگ شده بود... با تمام وجود ازش کمک خواسته بودم اما به معنای واقعی گذاشت زجر بکشیم در یک کشور غریب و در اوچ بی کسی... اما خدارو شاکرم واسه ای tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : درخشش,امید, نویسنده : kiarokh بازدید : 2511 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06

مرسی از اینکه تو این مدت پیشم بودی و هوامو داشتی... خودت میدونی کی رو میگم،،، خودِ خودِ تو :)!

tu est mon amour de ma vie...
ما را در سایت tu est mon amour de ma vie دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarokh بازدید : 129 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 7:06